(تا آخرش بخون...مهمه)
سلام بر بر و بچز گل تبياني.
چه خبرا؟من نيستم حال ميكنيد ديگه!(يعني من باشم حال نمكنين؟وا...چه حرفا...زود يكي بياد زبونمو گاز بگيره!)ميبينم كه سايت هنوزم با اين كه كلي مشكل داره ايضا طرفدارم داره...خب خوبه....بالاخره ماها نيايم كي بياد...نمونه اش خودمن...ميبينين كه بعد از 2ماه رفتن ازسايت دست از پا دراز و آويزون اومدم دوباره به خونه اولم تبيان...!حالا نه خود خود تبيان...گر چه صد رحمت به تبيان!راستش فضاي سايت تبيان هميشه يه جوري بوده كه خيلي صميمي بوده...اينو جدي ميگم...يعني تقريبا همه با هم دوست بودنو نميخواستن همديگه رو اذيت كنن(كه البته اين يكي بعضي جاها نقض شده!)...اين صميميت خيلي خوب ميشد اگه در همون حد اوليه كه همه همديگه رو به چشم دوست ميديدن باقي ميموند....چرا؟چون مثل هميشه عادت مسخره افراط كه فكر كنم تو كل دنيا هست ولي دوزش تو ماها خيلي بالاس قاطي اين صميميت شد...كم كم فاصله ها كم شدن و دوتا دوست شدن خواهر و برادر همديگه...تا اينجاش همه چي خوبه...نه؟ولي اين كل قضيه نبود...خواهرا و برادرا مطالب هم ديگه رو ميخوندن و به هم ايميل ميزدن و مهمتر از همه طي يه كار عميق فرهنگي با هم تجارت نظر ميكردن...آره تجارت نظر...همه رو نميگما...يه عده اي خيلي كمي شايد يك دهم كل اعضا كارشونو ميكردنو مستثني بودن...من اون نه دهمي رو ميگم كه تجارت ميكردن...حالا شايد خيلياتون بگين كه از حسادته...ولي باور كنين اينجوري نيست...همين قدر كافيه كه بدونين من با اين كه هيچ وقت تا جر نظر نبودم ولي براي مطالب روزانه اي كه تو تبيان مينوشتم حدود 1700 تا نظر مختلف داده بودن...اينا براي من كه 500 تا مطلب داشتمو يكسال بود كه تو تبيان بودم و تا زه حدود 8 ماه مطلب ميدادم باور كردني نبود!در حالي كه كل نظرايي كه من دادم به 150 تا هم نميرسيد...از بحث دور نشيم...ميخوام بگم شايد تنها دليلي كه باعث شد من از تبيان برم همين بود...ميدونين تو تبلاگ همه جور ادمي هست...از با معرفت گرفته تا وبلاگ دزد...همه هستن...بدبختي اينجاس كه آدماي بي جنبه هم عضون...خودتونم خوب ميدونين...غير مستقيم بهتون ميگم...شايد بد نباشه يه سري به ليست اعضا بزنين و تعداد نظرا و پست ها رو باهم مقايسه كنين...يه نتيجه ي جالبي ميگيرين...كه از نظر رياضي ميشه: تعداد پست ها با مقدار محبوبيت نسبت عكس دارد به طوريكه هر چه مقدار پست ها بيشتر ميشود نشانگر آنست كه آقا يا خانوم ايكس محبوبيت را بيخيلي طي كرده و قصد دارد احساس كمبود و خلا(شما بخونين سوزش) ناشي از آن را با بدست آوردن رتبه هاي بالا در ليست تعداد پست ها برطرف(خاموش) نمايد.
بازم ميگم منظورم همه ي اونايي كه مطلباي زيدي دارن نيست...حرفام خيلي تلخ بودن نه...شايدم براي بعضيا جك بودن...به هر حال اين حرفاي منو اونايي ميفهمن و درك ميكنن كه وقتي كه تبيان عضوي نداشت اومدن و عضو شدن و تبيانو كردن تبيان...منم خودمو از اونا ميدونم...درسته من اومدم سايت كلي عضو داشت...ولي بيشترشون فرق تبيانو با سايتاي ديگه نميدونستن...نصفشون فقط براي استفاده از اينترنت رايگان عضو شده بودن...بعضياشون دلشونو به جايزه ها خوش كرده بودن و بعضيام فقط براي وقت گذروني و اگه پا داد رو اعصاب بقيه راه رفتن!كه انصافا هر سه تا گروه موفق موفق بودن...با وجود ايناس كه من ميگم منم جزو اونايي ام كه تبيانو ساختن...من از همون اولي كه اومدم تو تبيان فهميدم كه تبياني كه لوگوي صفحه اولش يا از امام زمان اسم برده يا از حضرت محمد حتما يه فرقي با سايتاي ديگه مثل پرشين تاك و كلي سايت ديگه كه ميخواستن سالم باشن و آخرش به خاطر كثافت كاري اعضا فيلتر شدن داره...بچه ببخشيد...منظورم از اين حرفي كه ميزنم شماها نيستيد...خودشون ميدونن... بعضيايي كه تو تبيان عضون هنوز اين فرقو نفهميدن...بگذريم...ايشالله ميفهمن...بيخيال...از اين به بعد من باز مينويسم...و مطمئن باشين اگه وضع همينجوري بمونه دفعه هاي بعدي با اسم و كلي سابقه و مدرك ميام...تهديد نميكنم...هشدارم نميدم...فقط دوست دارم همه چيز مثل اولش بشه...همين.خيلي ميخوامتون
----------------------------------------------------
به اميد رنگ سبز پس فردا...
روز اول زندگي:
تو رو ميخوام تو رو ميخوام اين دل من خيلي نازتو ميخواد گل من...
روز هزارم زندگي:
آرش*(از طرف زن به شوهر)بهت ميگم دوست دارم....تو اين دنيا فقط تو رو دارم...
روز ده هزارم زندگي:
روزي بود عاشق تو بودم...از دست تو خيلي راضي بودم...اما تو بد شيطوني كردي نزديك من نيا تو...
----
*به جون خودم آرش شوهر من نيست!(حالا نه كه خيلي دخترم !)
----
به اميد رنگ سبز پس فردا...
تلفنو ور دار برو توي اتاق با هر كي كه دلت ميخواد حرف بزن بيخيال من
نه
اصلا اگه دلت ميخواد برو بيرون شبم نيا فكر نكن منتظرم بيخيال من
جون هر كي كه دوست داري بيخيال من يكي شو از سر كچل من بابا دست ور دار
تا كه ميام حرف بزنم چمدونو جمع ميكني بازم ميخواي بري خونه مامان و بابا
آهاي آهاي آهاي آتيش پاره
ناز نكن نازت خريدار نداره
بين منو دلم ديگه آتيش نسوزون
تو هيچ كدوم دلت ديگه جا نداره
بدون هر جا كه تو باشي براي من
يا جاي خالي تو يا جاي من
يا اينكه هر چي ميگم بذار برو...يا اينكه بمون و بسوز به پاي من
------------------------------------------------------------
قافيه داره به شرط اينكه به سبك رپ بخونين...يعني تند تند
-----------------------------------------------------------
به اميد رنگ سبز پس فردا
قبل از هر چيز بايد بگم:
لعنت به هر چي وبلاگ دزده!هنوز يه روز نگذشته از مطلبم كه كپي مطلبمو تو يه سايتي ديدم...در مورد تيم ملي...چيكار ميشه كرد؟شعور ندارن ديگه در مورد مجله هم كه پرسيدين بايد بگم يه مجله اس كه همه چي
داره...از سرگرمي تا مطالب آموزشي...همين!
اگه خواستين ميل بذارين...اگه نه كه هيچي ديگه
-------------------------------------------------
به اميد رنگ سبز پس فردا...
خبر...خبر
هر كي اشتراك مجله رو ميخواد كافيه كه ايميل بذاره...از فردا آخر وقت ايشالله مجله رو ميفرستيم به ايميلاتون.اينم ايميل مجله كه ميتونين بهش ميل بزنين و اشتراك بگيرين
برو بچز حواستون باشه ها...پسوند جي ميل .كام بايد بزنين
ايميل خودمنم كه همه ميدونن:
فقط اگه زودتر ايميلا رو بذارين بهتره...چون فردا شب همين موقع ها مجله رو ميخوام بفرستم و زاقارت ميشه بعد از اون ايميل بذارين...منتظرم
برانكو:
يه مربي خنگ ترسو(باور كنين اينو همه ميگن!)كه به خودش زحمت نداد اسم بازيكناي بيشتري رو حفظ كنه....فقط اونايي رو كه اسمشونو حفظ بود دعوت ميكرد...آشغال بي خاصيت...
ميرزاپور:
خدائيش خودتون ديديد ديگه...افتضاح دنياي دروازه باني...هر كي مخالفه بگه...من كه ميگم ميرزاپور مثل يه عروسك كوكيه كه برانكو پنج سال پيش كوكش كرد و حالام كه كوكش تموم شد كوكش كنن دارن مثل گاگولا هلش ميدن!!!
نصرتي:
اوه اوه اوه.......كي اينو آورد تيم ملي؟.........اين بازيكن نيست كه....فرشته اس...فرشته اي كه خدا براي باخت ايران نازل كرده!!!البته اين آخريا يه كم يادش رفته بود براي چي اومده و بازيش خوب بود...
رضايي:
محكم بود...منتها فقط 75 دقيقه بازي با مكزيك...بعد از اون ديگه بايد بگيم صد رحمت به نصرتي!!!
گل محمدي:
ايول...ايول...خوب بود كارش...يه گل زد...يه گل داد...كاري نكرد....فقط روحيه تيم ملي رو خراب...نه ببخشيد...نابود كرد!!!
كعبي:
مشكل اين كارخونه هاي تراكتور سازي حل شد...حالا فقط بحث شبيه سازي انسان مونده كه آزاد بشه تا كپي هاي ژنتيكي كعبي با طيب خاطر زميناي مردمو شخم بزنن...بيچاره فيگو!!!
معدنچي:
مطمئن و توپ...حالا نه به خاطر اينكه پرسپوليسيه...نه...كلا خوب بود...اسكولاري خودش گفته بود كه خوبه...البته پرسپوليسيا يه چيزو دوست دارن اونم كارت زرده!
كريمي:
جادوگر ما رو باش...هيچي نگيم بهتره...امان از غرور كاذب!
مهدوي كيا:
مهدي هميشه نبود ولي به نظر من هم بازي خودشو كرد هم جور چند تا اسم ديگه رو هم كشيد...
هاشميان:
خدائيش همه كار كرد...دريبل زد...سانتر كرد...پاس داد...فقط نميدونم چرا گل نزد!!!
دايي:
كي؟دايي؟مگه ما بازيكني به اسم دايي داريم...يه لحظه از بابا بزرگم بپرسم...هههههههه!ميگه داشتيم...منتها الآن براي اينكه روحيه بچه ها وا شه ميخوان فسيلشو بذارن سر در كمپ تيم ملي...البته اينو بگم فسيل كاپيتانو موزه ي لووووووووووووووووووووورم ميخوادا...ميخواد تو راهرويي كه به يه جايي ختم ميشه به عنوان نماد زورزني نصبش كنه!!!حالا ديگه خودتون حدس بزنين كجا!
------------------------------------------------------------------------------
پديده:
با اين همه پديده ي تيم ملي رو همه ميدونن كيه...مسعود شجاعي كه مطمئنا كريمي بعدي تيم ملي ميشه.
--------------------------------------------------------------------------------------------------
Ramses.mtm@gmail
سلام بر و بچز.
هميشه شروع يه رابطه سخته...هميشه...مخصوصا اگه طرفت يه نفر نباشه...منظورم اينه كه خيلي فشار مياد بهت كه بخواي با چند خط مطلب خودتو نه به يه نفر كه به كلي آدم بشناسوني...! نميدونم چي بايد بگم...چي بگم كه كنجكاوتون كنم...فقط در همين حد ميتونم بگم كه من دوست دارم وبلاگم نه فقط يه وسيله براي سرگرمي خودم و احيانا شما كه يه پلي باشه بين من و همه ي شما بچه باحالا...ميخوام رفيق پيدا كنم...حالا رفيق چه رفيقي؟! رفيقي كه رفيق باشه...نه كه ...نه بيخيلي نميخوام تو پست اولم دل كسي رو بشكنم...هر چي بود تموم شد رفت...حالا همه چيز از اول شروع ميشه... اينجا همه جور حرفي زده ميشه...ناراحتي تو كار نيست...ناراحت شدين از دستم كافيه بگين برو...كيه كه بره!!! من كلا هواي رفيقامو دارم...ايشالله كه همه هواي هم ديگه رو داشته باشيم...خب ديگه فعلا...اينم ميل منه...كاري داشتين بميلين به:
RAMSES.MTM@GMAIL